رهیرهی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

رهی عشق کوچولو

وقتی از من سیراب شدی

1393/1/25 4:36
نویسنده : مامی رهی
128 بازدید
اشتراک گذاری

اولین باری که میخواستم شیر دادنو شروع کنم برام مثل یه پروسه سخت و غیر ممکن بود نمیدونم چرا نمیتونستم ناراحت

شما خواب بودی و اون خانم پرستار هی شمارو میذاشت زیر سینه من تا شیر بخوری و بهم آموزش میداد

ولی نه شما بلد بودی بمکی نه من بلد بودم درست تو بغل بگیرمت و بهت شیر بدم

خیلی برام سخت بود الان که بهش فکر میکنم خندم میگیره ولی اونموقع واقعا به نظر نشدنی میومد

خیس عرق میشدم ولی شما نمیتونستی نوک سینه رو پیدا کنی و سیر شی و این حس که تو گرسنه ای و من نمیتونم سیرت کنم داشت عذابم میداد نگران

وقتی که دیگه موفق شدم با درد بسیار زیاد بهت شیر بدم و اولین شیر زندگیت رو از وجود مادرت نوشیدی یه حس خوبی تو وجود جفتمون بود یه حس رضـــایـــــتــــــ

بعد شیر دهی یه وابستگی عجیبی بین مادر و فرزند بوجود میاد که خدارو شکر تا همین الان هم برای ما ادامه داشته و هردومونو به آرامش میرسونه

جالبه بعد اینکه شیرتو خوردی نزدیک 6 ساعت خوابیدی و بیدار نشدی

خیلی ترسیده بودم و از پرستارا که پرسیدم بهم گفتن شیرم غلیظ بوده و حسابی سیرت کرده و منم اندکی خیالم راحت شد ولی هی بغلت میکردم و میخواستم بیدارت کنم تا با آزمون و خطا دوباره بهت شیر بدم ولی تا چند روز که آغوز توی سینه جریان داره واقعا شیردهی کار بسیار سخت و دردناکیه گریه

اما همه مامانا این درد و ناراحتی رو به خاطر میوه زندگیشون تحمل میکنن منم مثل بقیه نفسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)