رهیرهی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

رهی عشق کوچولو

شش ماه گذشت

1393/10/18 3:56
نویسنده : مامی رهی
133 بازدید
اشتراک گذاری

جوجوی مامان 

شش ماه از عمرت گذشت 

شش ماهی که خیلی برام شیرین بود

با تمام سختی ها و کم خوابی ها و لحظه به لحظه بیدارشدن ها

استرس ها و اضطرابها بازم برام شیرین بود 

اصلا یه دنیای دیگه بود 

چیزی که تا حالا تجربش نکرده بودم 

منه نازک نارنجی ، منه تیتیش مامانی ، منی که خیلی به خوابم حساس بودم ، منی که خیلی تنبل بودم ، منی که فقط به خودم فکر میکردم ...

با تو روز و روزگارم عوض شده بود 

فکرشم نمیکردم بدون عصبانیت شبی ده بار از خواب بیدار شم شیر بدم و دوباره بخوابم 

فکرشم نمیکردم بدون اینکه چندشم بشه شمارو بعد از کثیف کاری بشورم 

فکرشم نمیکردم واسه هر لحظه از عمرت یه استرسی بهم وارد بشه و بتونم تحمل کنم

فکرشم نمیکردم که بهم اینههههههههههمه عشق بدی

ولی تو بهم این عشقو دادی 

تو  کاری با دلم کردی که باورش واسه خودمم سخته 

عزیزترینم 

وقتی میگم عزیزترینم یعنی ازتو عزیزتر تو زندگیم به خودم ندیدم 

تو منو مادر کردی و مادر در یک کلام یعنی فداکاری 

ان شاالله همیشه در کنار هم با سلامتی و دلخوشی بمونیم 

ان شاالله همه آرزومندان به حاجت دلشون که یه نینیه تپل مپله برسن 

خدا تورو هم واسه ما حفظ کنه 

الهی آمین 

پسندها (2)

نظرات (0)