بازم تابستون اومد
پسر عزیزم تابستون 93 بهت خیلی خوش گذشت
اکثر روزا با هم میرفتیم پارک و شما کلی تاب بازی میکردی و کیف میکردی
تازه شعر تاب تاب عباسی رو هم میخوندی
تا تا عباسی عباسی
خدایا اهی ننداسی
اگه بنداسی
ببل ماما بنداسی
ببل بابا بنداسی
بعد از کلی بدو بدو و بازی میبردمت برات کله پاچه میخریدم و نوش جون میکردی البته فقط گوشتاشو دوست داشتی
هرچند نمیدونم اون گوشتا کجا میرفت چون از بس شیطونی میکردی لاغر شده بودی ولی خداروشکر سلامت بودی
اینجا پارک آب و آنشه
اینجام موش کوچولو نشسته تو آفتاب تا خشک شه
اینجام رفته بودیم باغچه بابائی
اینجام که با اتولت تو پارک ملت بازی میکردی
اینجام آماده نشسته بودی تا من حاضر شم بریم خرید
راستی اینم بگم که از بین 2000 تا عکست عاشق این عکسی
چراشو نمیدونم
اینجام که مثل دخملا پاتو توی کفش من کردی
اینم که شماله و لب دریا
اینم اولین اثر هنری پسر گلمه روی کمد اتاقش
خوشتیپ مامان
هَی وای من بوجه لَم (( رژلب )) زدی ؟؟؟
نفس