روزشمار عاشقی
مامان گلی ماه نهم یعنی شهریور ماه سر رسید و من لحظه شماری میکردم تا شما رو زودتر ببینم ، از خیلی از اطرافیانم در مورد سختیهای این ماه شنیده بودم ولی باورش برام سخت بود چون این هشت ماه که گذشت برام اینقدر سخت نبود و راحت بودم خدارو شکر ولی انگار راست میگفتن چون نه میتونستم راحت بشینم نه راحت بخوابم نه حتی راحت راه برم دست و پاهام به شدت ورم کرده بودن و منم اکثر خوراکیها رو بدون نمک میخوردم تا برای خودم و شما ضرری نداشته باشه . موقع خواب استرس داشتم که خدای نکرده بند ناف نپیچه دور گردنه کوچولوت یا طاقباز نخوابم که جات تنگ شه و خلاصه روزگاری داشتم دستشویی و حمام رفتن که دیگه نگوووووو از فجایع بود ، تازه همه این شرایط با 12 کیلو اضافه وز...
نویسنده :
مامی رهی
3:18