اولین باری که میخواستم شیر دادنو شروع کنم برام مثل یه پروسه سخت و غیر ممکن بود نمیدونم چرا نمیتونستم شما خواب بودی و اون خانم پرستار هی شمارو میذاشت زیر سینه من تا شیر بخوری و بهم آموزش میداد ولی نه شما بلد بودی بمکی نه من بلد بودم درست تو بغل بگیرمت و بهت شیر بدم خیلی برام سخت بود الان که بهش فکر میکنم خندم میگیره ولی اونموقع واقعا به نظر نشدنی میومد خیس عرق میشدم ولی شما نمیتونستی نوک سینه رو پیدا کنی و سیر شی و این حس که تو گرسنه ای و من نمیتونم سیرت کنم داشت عذابم میداد وقتی که دیگه موفق شدم با درد بسیار زیاد بهت شیر بدم و اولین شیر زندگیت رو از وجود مادرت نوشیدی یه حس خوبی تو وجود جفتمون بود یه حس رضـــایـــــتــــــ ...